گروه فرهنگی «سراج24»- جنگ، واقعه ای بود که هشت سال به پشتیبانی کل دنیا و توسط رژیم بعث صدام به ایران تحمیل شد و خسارات بسیاری به بار آورد. اما در کنار همه تلخی هایش، سبب ساز خلق حماسه ها و افتخارات بزرگی نیز برای ملت ایران شد. تلخ و شیرینی هایی که هر کدام می توانند دستمایه خلق یک اثر هنری شوند.
طی این سال های گونه های مختلف هنری به سراغ این گنج رفته اند، یکی از موثرترین رسانه هایی نیز که روایت های دفاع مقدس را به میان مردم آورد تلویزیون بود.
به بهانه آغاز هفته دفاع مقدس نگاهی داشته ایم به برخی از ماندگارترین آثار تلویزیونی دفاع مقدس که هنوز هم بسیاری آنها را در خاطر داریم.
گل پامچال
اولین سریالی که به شکل مستقل درباره جنگ روی آنتن شبکه یک رفت، سریال «گل پامچال» بود. این سریال با نام ابتدایی «گل مینا» از روزهای پایانی جنگ در کلاردشت به کارگردانی محمدعلی طالبی کلید خورد؛ سریالی که تولیدش سه سال طول کشید و در نیمه دوم سال 70 روی آنتن رفت. سوای طرح اولیه سریال که برگرفته از کتاب «مادر» اثر لیوبا ورونکوا بود، «گل پامچال» با داستان پرافت و خیز و موسیقی به یاد ماندنی محمدرضا علیقلی توانست قصه دختری به نام لیلا را روایت کند که در روز سیویک شهریور 59 زندگیاش را از دست میدهد. او برای یافتن برادرش شبیر به اهواز و بعد تهران سفر میکند و بعد به همراه یکی از اقوامش عموابراهیم (داود رشیدی) به شمال میرود. کامبوزیا پرتوی نویسندگی این سریال را در کنار محمد حاتمی (مدیر تولید سریال و مدیر وقت گروه شاهد) انجام داد حضور بازیگرانی چون فاطمه معتمدآریا، تانیا جوهری، حمید جبلی، رضا بابک و کیومرث ملکمطیعی در کنار ستاره جعفری بازیگر نقش لیلا تا مدتها قصه این سریال را در روزگاری که تلویزیون سریالی را با این محتوا نساخته بود، در یادها نگه داشت، چراکه نقش جنگ در زندگی مردم، همیاری مردم در پذیرایی از آوارگان جنگ و نوعدوستی و عطوفت انسانی مهمترین پیام این سریال بود.
" آتش در خرمن"، تصویری لطیف از کودک و جنگ
سال 68 وقتی حسین فتاحی نویسنده کتاب «آتش در خرمن» جایزه کتاب برگزیده سال را دریافت میکرد، خیلیها به این فکر میکردند که سوژه نوجوانان و جنگ میتواند قابلیتهای تصویری فراوانی داشته باشد. محمدرضا سرهنگی خیلی سریع این پیشنهاد را به نویسنده داد و فیلمنامه زیبایی از این رمان نوشته شد و سازمان سینمایی سبحان به همراه شبکه دو مالک سینمایی و نسخه تلویزیونی این اثر شدند و این سریال در هفت قسمت چهل دقیقهای در سال 72 روی آنتن شبکه دو رفت. سعید حاجمیری کارگردان، کمال تبریزی فیلمبردار و مهدی ارگانی مدیر تولید این سریال بودند بازیگرانی چون حسین یاری، لفته حیدری و سهامه جوهری این قصه را روایت کردند؛ قصه رحمان، چوپان گاومیشهای طالب ارباب روستای مالکیه که مجبور است به خاطر ورود عراقیها به روستا آنجا را ترک کند. اما طالب و رحمان اسیر عراقیها میشوند و جاسب رعیت طالب با دشواری آنها را نجات میدهد. سریال «آتش در خرمن» به خاطر ظرافت و حساسیتی که در پرداخت دو مقوله کودک و جنگ داشت و جسارتی که در پرداخت به این موضوع داشت، سریالی موفق بود؛ ضمن اینکه داستان سریال که سرشار از مفاهیم و لحظههای متنوع بود با تصویرهای زیبا و لطیف سعی داشت برای کودکان جذاب و آموزنده و در عین حال به دور از خشونت باشد.
"نبردی دیگر"، به دنبال حاج رسول
این سریال در سال 73 بر اساس طرح آمادهای به قلم کاویانی در گروه جنگ شبکه یک ساخته شد. عبدالله باکیده کارگردان این سریال سیزده قسمتی که تا آن زمان دو فیلم سینمایی «پوتین» و «صلیب طلایی» را در سینما کارگردانی کرده بود، قصه این سریال را با بازیگرانی چون اکبر سنگی، غلامرضا علیاکبری، شاهد احمدلو، حسین خانیبیک و مهدی فقیه و... به تصویر کشید. مشعل یکی از افسران استخبارات عراق است که به اردوگاه مفقودان میآید تا حاجرسول رستگاری را پیدا کند. حاجرسول فرماندهای ایرانی است که در عملیات چزابه نصف صورت مشعل را با آرپیجی سوزانده است و او حالا در پی انتقام است.
«نبردی دیگر» در زمان پخش خود به دلیل مستند بودن داستان سریال که بر اساس چندین کتاب، خاطره و گفتوگوی حضوری و تلفنی نگاشته شده بود، مورد توجه قرار گرفت. با این حال این ساخته مجید مولایی کاملاً رنگ و بوی سریالهای جنگی اکشن و حماسی را داشت و مخاطب را با صحنههای اکشن راضی نگه میداشت.
" سفر به چزابه"، سفری به واقعیتهای جنگ
پس از پایان جنگ بدیهی بود که آثار متنوعی جنگ را به تصویر بکشند؛ آثاری که گاه بوی نقد و چالش نیز داشت. بدیهی است که این نگاه میتوانست ما را در اثبات حقانیتمان در جنگ استوارتر کند، با این حال به شکل معدودی میتوان از این نوع آثار انتقادی سراغ گرفت. شاید در این میان «سفر به چزابه» اثر زندهیاد رسول ملاقلیپور چالشبرانگیزترین تصاویر را برگزیده بود که در نهایت در تلویزیون به نمایش درآمد.
ملاقلیپور ساخت این فیلم ـ مجموعه را از سال 73 آغاز کرد و در نهایت در سال 76 آن را به تلویزیون و سینما سپرد. «سفر به چزابه» عنوان مجموعهای بود که بر اساس دو فیلم «سفر به چزابه» و «نجاتیافتگان» ساخته شد.
سریال داستان گروهی گردشگر بود که به مناطق جنگی میروند و هر یک از آنها از زمان جنگ داستانی در ذهن دارند. یکی از آنها کارگردان فیلمی جنگی است که با آهنگساز فیلمش سر صحنه فیلمبرداری میرود و خود را در چزابه مییابد و با رزمندگان شهیدی که کارگردان با آنها آشنا بوده، در صحنه نبرد روبهرو میشود. آهنگساز ابتدا از محیط میهراسد اما بهتدریج در حال و هوای جبهه قرار میگیرد و به حس مورد نظرش برای ساخت موسیقی فیلم جنگی میرسد. در این میان پرستار نجاتیافتهای هم هست که به یاد داستان آخرین روزهای جنگ در یکی از درمانگاههای هلال احمر میافتد که به همراه یک مجروح قطع نخاعی راهی پشت جبهه میشود. «سفر به چزابه» علاوه بر کارگردانی موفق ملاقلیپور، با استفاده از بازیهای روان و جاافتاده بازیگران، فیلمبرداری موفق فرهاد صبا و تدوین خوب شهرزاد پویا بهره گرفته است. بازیهای درخشان حبیب دهقاننسب، مسعود کرامتی، عاطفه رضوی، فرهاد اصلانی، جمشید اسماعیلخانی و... به این سریال جسارتآمیز اعتبار دیگری بخشید. در واقع «سفر به چزابه» سعی داشت با بررسی موضوعات جنگ و رویدادهای آن روزگار، برخوردهای انسانهایی را که ناخواسته دچار جنگ شدهاند را تحلیل کند؛ یک تحلیل جامعهشناسانه و روانکاوانه که با آدمهای قوامیافته و شخصیتهای مستحکم کاملاً درخشید.
"لیلی با من است"، رؤیایی که به حقیقت پیوست
«لیلی با من است» را باید اولین اثر کمدی سینمایی تلویزیونی در دهه 70 تلقی کنیم؛ اثری که به خاطر نگاهی تازه به دفاع مقدس یکی از ماندگارترین آثار این عرصه شد. کمال تبریزی این اثر را با همکاری سیمافیلم ساخت و از همان ابتدا قرار بود اول نسخه سینماییاش اکران شود و بعد از آن در هفت قسمت 45 دقیقهای روی آنتن شبکه دو برود. پرویز پرستویی، محمود عزیزی، شهره لرستانی و رحمان باقریان بازیگران این اثر بودند. رضا مقصودی فیلمنامه این سریال را زمانی به سیمافیلم داد که کمتر کارگردانی میتوانست طنز را وارد حوزههای جنگی کند. داستان سریال در مورد صادق مشکینی فیلمبردار تلویزیون بود که به دلیل مشکلات مالی نیاز به وام داشت و اگر سفری کوتاه به جبهه میکرد میتوانست این وام را دریافت کند. حکایت رفتن به جبهه به نیت گرفتن وام سرآغاز ماجراهایی طنزآلود شد که در عین حال به تحول فکری صادق هم انجامید. «لیلی با من است» به خاطر موضوع جسارتآمیزش در آن زمان و بازی خاص و منحصربهفرد پرویز پرستویی بارها مورد تقدیر و توجه قرار گرفت؛ ضمن اینکه این اثر، راه را برای طرح موضوعات مختلف و جسارتآمیز در حوزه دفاع مقدس باز کرد.
"بهترین تابستان من"، ردپای طنز در جنگ
بیشک نگاههای مختلف و زاویههای متفاوت به جنگ میتواند آثاری جسارتآمیز را در این زمینه ثبت کند. در زمانی که بنیاد فارابی و سیمافیلم با ساخت «لیلی با من است» از ورود به حوزه طنز در جنگ استقبال میکردند، شبکه یک در سال 75 نیز با ساخت سریال «بهترین تابستان من» به کارگردانی علی بهادر این فضا را تجربه کرد. حضور علی صادقی [اولین بار] که هماکنون بازیگر طنزپیشه سینما و تلویزیون است در این سریال در کنار سیدجواد هاشمی، حسین خانیبیک، مهدی صباغی و مینا نوروزیفرد این سریال را که با مضمون طنز جنگ ایران را با عراق به نمایش میگذاشت دیدنی کرد.
"بازگشت پرستوها"، نگاهی متفاوت به آزادگان
بازگشت اسرای ایرانی سوژه مناسب و درخور توجهی برای برنامهسازان بود. سوای ساخت انبوهی فیلم کوتاه و مستند درباره آزادگان و رنجهایی که آنان در اسارت دیدهاند سریالهایی هم قصه خود را به این موضوع اختصاص دادند که در این میان «بازگشت پرستوها» به شکل مستقیم محوریت آزادگان را دربرداشت. ابوالقاسم طالبی این سریال را در سال 76 برای شبکه دو سیما ساخت که در سال 78 روی آنتن رفت.
کتایون ریاحی، داوود رشیدی، رسول توکلی و سیاوش طهمورث از جمله بازیگران این سریال بودند. طالبی سعی کرد در این سریال که بیشتر در اردوگاه اسرا میگذشت، فیلمنامهاش را مبتنی بر خاطرات و مصاحبههای آزادگان بنویسد.
"سیمرغ"، پرواز را به خاطر بسپار
طرح به تصویر درآوردن زندگی دو خلبان شهید، شیرودی و کشوری از مدتها قبل در گروه شاهد کلید خورده بود، اما از سال 75 تا 79 که این سریال روی آنتن رفت، مشکلات فراوانی برای ساخت این سریال با کارگردانی حسین قاسمیجامی به وجود آمد. با این حال این سریال توانست با انتخاب بازیگران مناسب ـ محمد جوزانی در نقش شهید شیرودی، و سیدجواد هاشمی در نقش شهید کشوری و علیمحمد طالبی در نقش شهید چمران ـ سیمای واقعی و زندگی رشادتآمیز این دو خلبان را ثبت کند. «سیمرغ» در زمان پخش، به دلیل موسیقی مناسب، فیلمنامه منسجم و قصهای روان و واقعگرایانه با استقبال مواجه شد؛ سریالی که میتوانست آغازگر راهی برای به تصویر درآمدن چهره واقعی و ملموس سرداران جنگ باشد، اما این اتفاق نه در گروه شاهد و نه در شبکههای دیگر رخ نداد.
"خاک سرخ"، حکایت لیلا و جنگ
دیدن نام ابراهیم حاتمیکیا بر سر هر سریالی مخاطب را کنجکاو میکند. این را خود حاتمیکیا هم میدانست و بیشتر از همه خود او مشتاق بود که در تلویزیون اثری جنگی را به نمایش بگذارد. این سریال که در ابتدا «لیلا و جنگ» نام داشت، داستانش درباره یک زندانی سیاسی به نام ایرج بود که با پیروزی انقلاب آزاد میشود. او هنگام دستگیرشدنش دخترش لیلا را گم میکند و همواره در ذهنش به دنبال او بوده است. از سوی دیگر همزمان با شروع جنگ و عروسی لیلا در تهران، او متوجه میشود که پدر و مادر واقعیاش در خرمشهر زندگی میکنند و به دنبال آنها میرود، اما این جستوجو همزمان با ویرانی خرمشهر و مهاجرت خانواده لیلا از خرمشهر است. این سریال به قلم مسعود بهبهانینیا و تهیهکنندگی ایرج محمدی در سال 79 ساخته شد و در دهه 80 روی آنتن شبکه یک رفت. داستانی جذاب به همراه بازی بازیگران سینما از جمله پرویز پرستویی، لاله اسکندری، مهتاب کرامتی، بهناز جعفری و... و کارگردانی حاتمیکیا و نگاه خاص او به جنگ نام این سریال را در زمره سریالهای مهم و با اعتبار جنگی قرار داده است.
"داستانهای شهر جنگی"، قصههای طنز پشت خاکریز جنگ
داستانهای شهر جنگی را باید ادامه ساخت آثار متنوع و طنزآمیز در حوزه دفاع مقدس به حساب آورد. طنز نهفته در این مجموعه از جهاتی به متفاوت شدن او کمک کرده است سریال از چند اپیزود تشکیل شده است: «چتری برای کارگردان»، «پرعقاب»، «39 و یک اسیر» و «فرار مرد جنگی». اپیزود اول ماجرای رزمندهای است که هم عاشق جبهه و هم فیلم است. او هر صحنه از جنگ را به صورت فیلمی جنگی میبیند و این ماجرای حقیقی جمشید محمودی دیدهبان بسیجی است که در دوران جنگ داستانش را خود نوشته است.
حبیب احمدزاده نویسنده کتاب «داستانهای شهر جنگی» است که پرویز شیخطادی کارگردانی این مجموعه را بر اساس داستانهای این کتاب در چهار اپیزود بر عهده گرفته است. این سریال محصول گروه حماسه و دفاع شبکه یک است. شیخطادی در عین حال کارگردانی اپیزود «پرعقاب» را هم بر عهده داشته است. عطاءالله سلیمانیان نیز کارگردانی اپیزود «39 و یک اسیر» را بر عهده داشته است. این سریال با بازی بازیگرانی چون اصغر نقیزاده، حسن موذنی و تهیهکنندگی سعید عبداللهیمقدم روی آنتن است.
"خوشرکاب"، آ تقی در جنگ
"خوشرکاب" ساخته علی شاهحاتمی سریالی طنزگونه بود که به دلیل پخش مناسبش در نوروز 82 توانست نظر بسیاری را به خود جلب کند.
این سریال که به مدد بازیهای طنزآمیز محمد کاسبی، مجید صالحی و اصغر نقیزاده توانست مرز بین جدی و شوخی را در فضای جنگ روایت کند، داستان راننده کامیونی به نام آتقی بود که با علاقهای که به کامیونش به نام خوشرکاب داشت و مأموریتی که برای ارسال کمک به رزمندگان در جنگ داشت درگیر میشد. در واقع «خوشرکاب» نمادی از تعلقات دنیوی تقی بود که بعدها به مدد حضور در جنگ به عشقی ملی تبدیل میشد.
"شب هزار و یکم"، سیمای پزشکان در جنگ
داستان این سریال را محمدهادی کریمی نوشت و علی بهادر به سفارش گروه حماسه و دفاع مقدس کارگردانی آن را بر عهده داشت. داستانی که مربوط به روزگار حال ما بود، اما به خاطرات پزشکانی برمیگشت که در جنگ ردپایی به جا گذاشته بودند. قصهای معماگونه که یافتن دو خواهر دوقلو را بهانه کرده بود تا در این میان به روزهای جنگ و خاطرات و گذشته پزشکانی که در جنگ شیمیایی و جانباز شده بودند، بپردازد. دانیال حکیمی، نادیا دلدارگلچین، آرام جعفری، مهشید افشارزاده، علیرضا خمسه، شیوا بلوریان، فخرالدین صدیقشریف و ... بازیگران این مجموعه سیزده قسمتی بودند که در سال 88 روی آنتن شبکه یک رفت.
"در چشم باد"، حماسهای ماندگار
این مجموعه پنجاه قسمتی که ساخت آن در گروه حماسه و دفاع شبکه یک پنج سال طول کشید، یکی از افتخارات این شبکه در حوزه دفاع مقدس بود. مجموعهای به کارگردانی و نویسندگی مسعود جعفریجوزانی که وقایع سیاسی اجتماعی سه دوره از تاریخ را در سالهای 1300، 1320 و 1360 بررسی کرد. ادامهدار بودن انقلاب و جنگ و مقاومت در ایران از دوره میرزا کوچکخان جنگلی و مبارزه با متفقین تا جنگ هشتساله پیام اصلی این سریال بود. با این حال بخش سوم این سریال که مربوط به فتح خرمشهر بود و صحنههای جنگی بینظیری را در سریال ثبت کرده حائز اهمیت است. ضمن اینکه آوردن تصاویر مستند از عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر هم ویژگی دیگری به این مجموعه عظیم تاریخی و سیاسی بخشید. «در چشم باد» قصه خانواده ایرانی را از دوره قیام میرزا کوچک جنگلی تا فتح خرمشهر با حضور جمع زیادی از بازیگران از جمله سعید نیکپور، پارسا پیروزفر، اکبر عبدی، کامبیز دیرباز، لاله اسکندری و... به تصویر کشید.
"شوق پرواز"، عاشقانه یک ارتشی
این سریال از شهریور ماه سال ۱۳۹۰ تا بهمن همان سال و در قالب ۲۴ قسمت به روی آنتن رفت. کارگردان این مجموعه بر عهده یدالله صمدی بود. بازی شخصیت سرهنگ بابایی را شهاب حسینی بر عهده داشت.
پروژه سریال از سال ۱۳۷۴ و با کسب اجازه از دفتر رهبر معظم انقلاب آغاز شد و دستور همکاری ارتش داده شد. مرحله پیشتولید سریال از سال ۱۳۷۶ آغاز شد و بخشهایی از فیلم که مربوط به دوران کودکی سرهنگ بابایی در شهر قزوین بود هم فیلمبرداری شد. کارگردانی سریال در این دوره بر عهده حسین قاسمی جامی و نویسندگی ۳ تن از نویسندگان ارتش گذاشته شده بود که به علت اختلاف نظرهای بوجود آمده بین عوامل تولید در همین ابتدا متوقف شد. ولی پس از وقفهای ۱۰ ساله مجدداً از ۱۳۸۶ کلید خورد. در این دوره نویسندگی فیلمنامه کار مشترک ارتش، بنیاد امور ایثارگران و جتنبازان و خانواده عباس بابایی بود. با ورود یدالله صمدی به عنوان کارگردان، تصویربرداری سریال از خرداد ۱۳۸۸ آغاز شد. ملیحه حکمت، همسر عباس بابایی با دیدن فیلم «دلشکسته» تحت تاثیر بازی شهاب حسینی قرار گرفت و وی را برای ایفای نقش همسرش در سریال پیشنهاد داد که با موافقت سایر عوامل تهیه روبرو شد.
"معراجی ها"، باز هم ده نمکی
مجموعه معراجی ها در 30 قسمت به تهیه کنندگی سید محمود رضوی و کارگردانی مسعود ده نمکی میباشد. پیش از این نسخه سینمایی این فیلم نیز در سینماهای کشور اکران گردیده بود که با فروش خوبی هم رو به رو شده بود.
خلاصه داستان فیلم این است که قرار است تعدادی از شهدای گمنام تفحص شده در یکی از دانشگاهها دفن شوند اما گروهی از دانشجویان با تحریک استاد گنجی اقدام به آشوب و جنجال در دانشگاه میکنند. همین آغاز قصهای می شود که گروه دانشجویان مجبور به سفری ناخواسته میشوند
محمدرضا شریفینیا، رضا رویگری، حمید لولایی، مهران رجبی و... در این سریال ایفای نقش کردند.
فیلم های تلویزیونی دیگری نظیر "شب هزار و یکم"، "عشق سال های جنگ"، "همه فرزندان من" و... نیز طی این سال ها از سیما پخش شد اما خیلی از آنها به دلیل ضعف فیلمنامه و عدم پرداخت قوی در اذهان ماندگار نشد اما موفقیت بسیاری از آثار این حوزه در جذب مخاطب نشان می دهد که هنوز جامعه به آن داستان ها دلبسته است و می توان در صورت استفاده از ظرفیت ها روی دفاع مقدس، حساب ویژه ای باز کرد.